بوی بهبود ز اوضاع جهان...!؟

وحید قرایی
وحید قرایی
بوی بهبود ز اوضاع جهان...!؟

سال ۱۳۹۸ هم برای ما ایرانی‌ها آغاز شد در حالی که پس از گذر از یک سال نسبتاً پراسترس، نشانه‌ها از بهبود اساسی عوامل اقتصادی استرس‌زای سال قبل خبر نمی‌دهد. در حقیقت شرایط چندان تغییری نکرده است و قاعدتاً بحث تحریم‌ها همچنان سایه خود را بر سر اقتصاد ایران حفظ کرده است و دقیقاً مشخص نیست که با این وضعیت کشتی اقتصاد ایران در سال جدید به کدام سمت خواهد رفت. در این حال سال نود و هشت برای ایرانی‌ها با یک پدید طبیعی خسارت‌بار هم همراه شد که افکار عمومی را در روزهای آغازین سال به خود معطوف کرد. بارندگی‌های سیل‌آسا در بیشتر نقاط کشور و مرگ ده‌ها نفر و خسارات سنگین مالی باعث شد تا سال ۹۸ با اخبار مربوط به این اتفاق آغاز شد و البته مسئولیت‌پذیری ایرانیان و کمک‌های بی‌شائبه آن‌ها به مناطق سیل‌زده نشان داد که حس نوع‌دوستی و همبستگی در شرایط دشوار همچنان روحیه‌ای قابل تقدیر در میان ایرانیان است اگرچه که بازهم انتقادات زیادی از کمک‌رسانی‌های دولتی و نظم و انتظام لازم برای این کمک‌ها به گوش رسید که نشان می‌داد مردم همچنان منتقد سیستم مدیریت بحران در کشور هستند و انتظارات عمومی فراتر از آن چیزی است که در حال حاضر می‌بینند.

به نظر می‌رسد امسال نیز سالی پر از چالش برای ایرانی‌ها باشد. اساس این چالش‌ها نیز قاعدتاً به مسائل اقتصادی و تحریم‌های ظالمانه آمریکایی‌ها برمی‌گردد. جایی که ترامپ با تروریستی خواندن سپاه تلاش می‌کند چالش‌هایی را که ایجاد کرده است از حوزه اقتصادی به حوزه سیاسی و امنیتی نیز بکشاند و تا فشار بیشتری بر جمهوری اسلامی بیاورد. قطعاً درایت ایرانی‌ها و البته دولت چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه سیاسی می‌تواند ایران را بار دیگر از یک گذرگاه پر چالش دیگر عبور دهد اما قطعاً در این گذر، تنش‌های اقتصادی زیادی بر عموم مردم وارد خواهد شد و روزهای پراسترسی همانند سال گذشته بر ما خواهد گذشت.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد شرایط تحریمی جدید می‌تواند زمینه‌های سوءاستفاده اقتصادی برخی افراد را که از رانت‌های اقتصادی بهره می‌برند فراهم کند. مثل آنچه که در دور قبلی تحریم‌ها با سربرآوردن افرادی مانند بابک زنجانی رخ داد و یا آنچه در بحبوحه افزایش انفجاری قیمت ارز و ارائه دلار ۴۲۰۰ تومانی به برخی افراد مشاهده شد. در حال حاضر نیز با توجه به اوضاع غیر شفاف اقتصادی همچنان چنین زمینه‌هایی وجود دارد و به نظر می‌رسد دولت و قوه قضاییه وظیفه سنگینی بر دوش دارند تا از رویداد حوادثی مانند سوءاستفاده‌های کلان اقتصادی گذشته جلوگیری نمایند. در این شرایط به نظر می‌رسد جلب اعتماد عمومی در این مورد ازجمله وظایف بزرگ دو قوه‌ای است که نام بردیم و هرگونه کوتاهی در این مورد می‌تواند به سرخوردگی و بی‌اعتمادی عمومی منتهی شود که جبران آن به این سادگی نخواهد بود.

باید در این مورد تأکید کرد که قطعاً شرایط اقتصادی در سال جاری مانند همیشه بر وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم نیز تأثیر خواهد گذاشت. در حقیقت هرگونه سیاست‌گذاری اقتصادی دولت در این شرایط بایستی با لحاظ بررسی‌های عمیق کارشناسی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی آن باشد. موضوعاتی مانند روحیه عمومی مردم، میزان خشونت‌ها و جرائمی مانند سرقت و ضرب و جرح، میزان دعاوی خانوادگی و آمار طلاق و جرائم کلان اقتصادی قطعاً تحت تأثیر سیاست‌های اقتصادی هم خواهد بود و نباید به آن‌ها مجرد از شرایط اقتصادی و سیاست‌های مرتبط با آن نگاه کرد.

لذا امسال از همه لحاظ سالی حساس چه برای سیستم حاکمیتی و چه برای مردم خواهد بود و به نظر می‌رسد سیاست‌های کارشناسی شده و بهره‌گیری از نظرات کارشناسان و خبرگان در کنار تعامل مستمر دولت و ملت می‌تواند تعدیل کننده شرایط سختی باشد که می‌توان برای امسال پیش‌بینی کرد...

زنان، توانایی خود را در سیستم قضایی ثابت کرده‌اند

وحید قرایی
وحید قرایی
زنان، توانایی خود را در سیستم قضایی ثابت کرده‌اند

تعداد زیاد مراجعان به اداره امور سرپرستی کرمان نشان می‌دهد که حجم کار زیادی برای انجام دادن وجود دارد. زهرا مهدی زاده دادیار امور سرپرستی در کرمان و فعالیت او و همه خانم‌هایی که در سیستم قضایی مشغول به کار هستند نشان می‌دهد که طی سالیان گذشته توانایی خود را به‌خوبی نشان داده‌اند. جایی که تفاوت‌های جنسیتی به‌تدریج رنگ باخته و خانم‌هایی که پایه قضایی دارند در کنار مردان امور قضایی مردم را حل و فصل می‌کنند. گفت‌وگو در مورد کارهایی که در امور سرپرستی انجام می‌شود و جایگاه و نقش خانم‌ها در حوزه قضایی محور گفت‌وگوی ما با وی بود... می‌گوید: «پذیرش جامعه از حضور زنان بسیار بهتر شده و این دیدگاه طی سالیان گذشته تغییرات زیادی کرده است. مثلاً در ابتدای فعالیت خانم‌ها در مشاغل قضایی چنین موضوعی به‌سختی پذیرفته می‌شد اما در حال حاضر دیگر چنین نیست و بحث نتوانستن و پذیرفته نشدن برای خانم‌ها وجود ندارد...»

فعالیت‌های اداره امور سرپرستی

امور سرپرستی درواقع انجام دهنده وظایف اداری دادستان می‌باشد و اگر دقت کنید روی تابلوی راهنما نوشته شده است اداره امور سرپرستی. دادیار به نیابت از دادستان عهده‌دار وظایف اداری دادستان جهت حفظ حقوق صغار مجانین و غایب مفقودالاثر و حفظ ترکه متوفی در صورت معلوم نبودن ورثه می‌باشد.

در خصوص صغاری که پدر و جد پدری آن‌ها فوت شده است و زیر ۱۸ سال شمسی سن دارند، یکی از اقوام به امور سرپرستی مراجعه و با ارائه گواهی فوت و کپی شناسنامه صغیر و تعیین شخصی از اقوام به ترتیب اولویت و با شرط صلاحیت پرونده تکمیل و به محاکم خانواده ارسال و قیم برای انجام امور اداری صغیر تعیین و فرم قیم‌نامه ارائه می‌شود.

در مورد مجانین و سفها نیز شخصی که از طرف خانواده مراجعه کرده اعلام می‌کند شخص دارای مشکل ذهنی می‌باشد و بدوا به پزشکی قانونی معرفی و تحقیقات انجام می‌شود و در صورت اثبات جنون یا سفاهت پرونده برای صدور حکم حجر به دادگاه ارسال و پس از صدور دادنامه مقتضی پرونده به سرپرستی ارسال می‌شود. در این حالت باید بررسی کنیم آیا حجر متصل به صغر است یا خیر که از کودکی دچار مشکل بوده است یا بعد از ۱۸ سالگی. چنانچه این مشکل ذهنی یا حجر متصل به زمان کودکی باشد و پدر یا جد پدری در قید حیات باشند با صدور ولایت‌نامه پرونده مختومه می‌شود. به پدر یا جد پدری گواهی ارائه می‌شود که با این گواهی در تمامی ادارات و بانک‌ها می‌توانند پیگیر امور محجور باشند و نیاز به اجازه امور سرپرستی ندارند؛ اما اگر متصل به صغر نباشد و شخص بعد از کبیر شدن دچار عارضه شده باشد برای شخص محجور قیم تعیین می‌شود هرچند پدر زنده باشد. اموال محجور مسدود خواهد شد و برداشت از حساب‌های آن‌ها تنها با اجازه امور سرپرستی انجام خواهد شد.

در مواردی هم در امور سرپرستی امین و امین منضم به ولی قهری تعیین می‌شود که به دلیل پیری و یا غیبت و زندانی بودن ولی قهری صورت می‌گیرد.

...

آموزش مهارت‌های اجتماعی را جدی بگیریم

فهیمه رضاقلی
فهیمه رضاقلی
آموزش مهارت‌های اجتماعی را جدی بگیریم

پیش از این وقتی‌که صفحه حوادث روزنامه‌ها را می‌خواندیم با حوادثی که برآیند خشم و خشونت است، روبه‌رو می‌شدیم، امروز همه ما هر روز در کانال‌ها و صفحات مجازی در معرض اخبار گوناگون و متعدد از انواع خشونت قرار داریم؛ این خشونت‌ها واقعی است و زندگی و رفتار ما را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. آن‌قدر خشونت در جامعه ما رایج و عادی شده که به اولین واکنش ما در تعاملات روزمره‌مان تبدیل شده است. خشونت انواع متعددی دارد از خشونت کلامی و فیزیکی و رفتاری، تا تقسیم‌بندی‌های دیگری مثل خشونت علیه کودکان و زنان، خشونت خانگی و خشونت در محل کار.

با «کرشمه والی زاده» دکترای جامعه‌شناسی و عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی کرمان در خصوص ریشه‌های اجتماعی خشونت و چرایی گسترش انواع خشونت در جامعه گفت‌وگو کردیم.

والی زاده تاکنون دو کتاب تألیف کرده؛ کتاب «مددکاری» او در سال گذشته به‌عنوان کتاب برگزیده استان کرمان انتخاب شد. کتاب دیگرش نیز با عنوان «مقدمه‌ای بر علم مردم‌شناسی» در دست چاپ است.

ابتدا تعریفی از خشونت داشته باشیم؛ آیا می‌توان بروز خشونت را امری طبیعی دانست؟

خشونت عبارت از یک واکنش فیزیکی یا غیرفیزیکی است با این هدف که انسان خواسته خودش را به دیگران تحمیل کند. بر اساس مطالعات باستان شناسان، خشونت در انسان امری ذاتی و مکانیزمی برای حل مسائل است؛ یعنی انسان علاوه بر داشتن روحیه صلح‌جویی گاهی لازم است مقداری خشونت داشته باشد برای دفاع از خود در برابر انسان‌های دیگر و حیوانات و همچنین حفظ بقا. خشونت همیشه بوده و تا حدی طبیعی است ولی اگر منجر به صدمه به دیگری شود مورد قبول نیست. خشونت می‌تواند مالی، فیزیکی، روانی و جنسی باشد.

علم جامعه‌شناسی چه دیدگاهی نسبت به خشونت دارد؟

جامعه شناسان خشونت را از دیدگاه جامعه‌پذیری بررسی می‌کنند؛ یک کودک در جریان رشد خود با هنجارهای جامعه آشنا می‌شود و درواقع فرایند جامعه‌پذیری و اجتماعی شدن در او شکل می‌گیرد. چند عامل در نهادینه شدن هنجارها درون فرد تأثیر دارند؛ نخستین عامل خانواده است؛ نهاد خانواده که انسان اولین سال‌های زندگی‌اش را در آن می‌گذراند و از آن الگوبرداری می‌کند و درواقع اولین مراحل جامعه‌پذیری فرد درون خانواده شکل می‌گیرد. بعد از آن گروه هم‌سالان هستند؛ کودک در جریان بازی از دیگران الگوبرداری می‌کند. عامل سوم مدرسه است. متأسفانه سیستم آموزش و پرورش ما سنتی است و فقط به مسائل درسی بچه‌ها و مباحث تئوری توجه می‌شود و آموختن مهارت‌های زندگی در حاشیه قرار دارد؛ برای مثال مهارت‌های برقراری ارتباط با دیگران، نه گفتن و کنترل خشم به‌رغم اهمیتی که دارند، آموزش داده نمی‌شود. در ژاپن مهم‌ترین چیزهایی که در مدرسه به بچه‌ها آموزش داده می‌شود، مسئولیت‌پذیری، اخلاقیات و مهارت کار تیمی است و این آموزش‌ها بر سایر موارد و تئوری‌ها اولویت دارد. یادم هست در سازمان علمی کاربردی زندان‌ها درسی را تدریس می‌کردم با نام کارورزی فردی و کارورزی گروهی؛ در کارورزی فردی دانشجویان می‌رفتند در کلینیک‌ها مورد را پیدا می‌کردند مصاحبه می‌گرفتند و گزارش آن را ارائه می‌کردند، اما در کارورزی گروهی باید گروه تشکیل می‌دادند و مشکلاتشان را در گروه مطرح می‌کردند و راه‌حل ارائه می‌دادند که دانشجویان در این بخش خیلی مشکل داشتند؛ آن‌ها را برای انجام کارورزی به بازداشتگاه موقت زنان فرستاده بودم، یک ماه از ترم گذشته بود هنوز نتوانسته بودند یک گروه تشکیل دهند و من مجبور شدم دو روز کامل با آن‌ها بروم و از خانم‌ها بخواهم که همکاری کنند و آن‌ها را تشویق به بیان مشکلاتشان کنم. تشکیل چنین گروه‌هایی اثربخشی بیشتری دارد. در کشورهای توسعه‌یافته مسائل و آسیب‌های اجتماعی و روانی را به صورت گروهی حل می‌کنند و این شیوه خیلی جا افتاده، اما در کشور ما هنوز در بدیهی‌ترین امور هم که باید به صورت گروهی انجام شوند، هنوز مشکل داریم مثلاً در فوتبال و بازی‌های گروهی هم می‌بینیم که بازیکنان ما اغلب تک رُو هستند و هر بازیکن می‌خواهد خودش گل بزند و به کار تیمی و موفقیت تیم فکر نمی‌کند؛ از همین‌جا هم ضربه می‌خوریم. فرهنگ کار گروهی باید از کودکی پایه‌گذاری شود؛ رفتار معلمان در مدرسه هم خیلی روی بچه‌ها تأثیر دارد؛ معلمی که آرام و صبور است و با اخلاق خوش با بچه‌ها برخورد می‌کند، همین رفتارها را به بچه‌ها آموزش می‌دهد و معلمی که با دیدن اندک کار خطایی با آن‌ها تندی و پرخاش کرده و حتی آن‌ها را تنبیه بدنی می‌کند، قطعاً این رفتارهای خشونت‌آمیز را در دانش آموزان نهادینه می‌کند؛ متأسفانه ما در این زمینه هم خیلی مشکل‌ داریم. مسئله دیگر که در بعضی مدارس دیده می‌شود این است که بچه‌ها را بر اساس معدل، کلاس‌بندی می‌کنند؛ مثلاً دانش‌آموزانی که معدل ۱۸ تا ۲۰ دارند در یک کلاس و دانش‌آموزانی که معدلشان از ۱۶ تا ۱۸ است را در یک کلاس قرار می‌دهند و ... . وقتی بچه‌ای می‌بیند در کلاسِ نمره‌های بالاتر جا ندارد، احساس حقارت می‌کند و این تبعیض‌ها در درازمدت باعث رفتارهای خشونت‌آمیز و دعوا بین دانش آموزان می‌شود. یادم هست در دوران تحصیلم همیشه بر اساس حروف الفبا کلاس‌بندی می‌شدیم و در هر کلاس دانش آموزان با سطوح مختلف معدل بودند و هیچ‌کس احساس حقارت نمی‌کرد.

...

خنده، حلقۀ گمشدۀ این روزها...

لیدا آخوندفیض
لیدا آخوندفیض
خنده، حلقۀ گمشدۀ این روزها...

مسئله‌ای که این روزها بیش از هر زمان دیگری توجه من را به خود معطوف ساخته است؛ چهره عبوس و درهم‌کشیدۀ شهروندان است. لبخندی که کمتر بر لبانشان جاری است و شور و هیاهویی که به‌ندرت در میان آن‌ها دیده می‌شود. کافی است برای طی مسیری از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنید و چهره خسته، در فکر فرورفته و نگاه مبهوت شهروندان را مشاهده کنید و یا در جست‌وجوی آدرسی، از فردی سؤال کنید، اغلب با بی‌تفاوتی و یا بی‌حوصلگی وی مواجه می‌شوید. حال با من همراه باشید تا ابتدا با شرحی کوتاه از مقوله نشاط اجتماعی و سپس با ذکر نمونه‌هایی از این چهره عبوس جامعه بر اساس بخشی از تجربه زیسته‌ام آشنا شوید:

وجود نشاط و شادی در هر جامعه‌ای، از منظر علوم و متخصصین حوزه‌های مختلف، از نشانه‌های جامعۀ سالم و توسعه‌یافته است. در واقع سطح نشاط اجتماعی یکی از مؤلفه‌های کیفیت زندگی، سلامت روان و توسعه اجتماعی_فرهنگی در کشورها محسوب می‌شود. زمانی که نشاط و شادی از یک جامعه رخت بربندد، جامعه دچار بروز عواملی مانند افسردگی، انفعال، انواع آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی می‌شود.

جستجوی نشاط دغدغه‌ای است که همواره نوع انسانی حتی پیش از شکل‌گیری نظام‌های سیاسی مستقل و توسعۀ تمدن‌ها داشته است؛ با این حال خصوصاً در طی چند دهه‌‌ اخیر حساسیت و توجه جدی‌ای از سوی سازمان‌های خصوصی و آکادمیک و حتی به‌صورت داوطلبانه به آن معطوف شده است. اهمیت روزافزون توجه به مقولۀ نشاط در طی سال‌های اخیر ناشی از این امر است که گزارش‌های غیررسمی بسیاری منتشر شده (ازجمله موسسه گالوپ دانشگاه کلمبیا) که بر پایین بودن رتبه نشاط اجتماعی ایران در سطح جهانی صحه می‌گذارد. همچنین شواهد، پیمایش‌ها و مطالعات کیفی داخلی انجام شده نیز حاکی بر مرتبۀ پایین نشاط در سطح جامعه‌ است.

مفهوم نشاط به معنی شادی پایدار، خرسندی، رضایت از زندگی، هیجان مثبت درونی است. نشاط، مقوله‌ای تک‌بعدی نیست و متأثر از عوامل فردی و اجتماعی متعددی است. مجموعه‌ای از عوامل خرد (ژن، شخصیت مثبت نگر) عوامل میانه (تربیت خانواده و آموزش مدرسه) عوامل کلان (ساختار سیاسی، اجتماعی و مذهبی، تأمین نیازهای اولیه و معیشتی از سوی سازمان‌های ذی‌ربط) در تجربه نشاط مؤثر است. گرچه هیچ‌یک از عوامل فوق به‌تنهایی نمی‌تواند موجبات نشاط اجتماعی را فراهم سازد و مجموع این عوامل در کنار هم و در تعامل با هم موجب شکل‌گیری و تقویت نشاط شهروندان می‌شود با این حال نویسنده با تأکید بر رویکرد ساختاری و پارادایم واقعیت اجتماعی که تأکید بر ساختارها دارد تا فرد، معتقد است وجود زیرساخت‌ها و ساختارهای دارای کارکرد می‌تواند زمینه و موجبات عوامل خرد و میانه را مهیا سازد، هرچند که در تداوم مسیر ساختار و عاملیت در تعامل با یکدیگر قرار می‌گیرند و به حیات خود ادامه می‌دهند.

سیل ویرانگر، رفتارهای امیدوارکننده

فردین نمیرانیان
فردین نمیرانیان
سیل ویرانگر، رفتارهای امیدوارکننده

عید سال ۹۸ با بارش‌های بهاری نسبتاً شدیدی در سراسر کشور آغاز شد. بارش‌هایی در بسیاری از استان‌های کشور منجر به سیل گردید؛ و با این اتفاق خسارات شدیدی به خانه‌ها، راه‌ها، زیرساخت‌ها و مزارع و کشتزارهای کشور وارد شد. در این راستا تلاش داریم تا بررسی منظم‌تر و شفاف‌تری نسبت به موضوع داشته باشیم. برای این کار، به بررسی عملکرد دولت و نهادهای حاکمیتی، مردم و تعامل بین نهادهای اداری کشور و مردم، در سه بازۀ زمانی قبل، بعد و هنگام وقوع سیل می‌پردازیم.

در بازۀ زمانی قبل از وقوع سیل، نهادهای حاکمیتی، ازجمله دولت، به مانند سایر حوادث طبیعی، عملکرد قابل قبولی را از خود ارائه ندادند. نیاز به لایروبی رودها، عدم ساخت و ساز در مسیر رودها و سیلاب‌ها، حفاظت از بافت گیاهی و جنگل‌ها، از جمله مواردی بودند که پتانسیل پیشگیری از وقوع سیل را داشتند و قابلیت این وجود داشت که بارندگی شدید را به یک فرصت برای ایرانی که در بحران آب به سر می‌برد تبدیل کند. در زمان وقوع حادثه با توجه به پراکندگی وسیع بحران، نامساعد بودن شرایط جوی، تحریم‌های غیرانسانی علیه مردم ایران، عملکرد دولت و نهادهای دیگر در لب مرز قبولی و مردودی جای دارد. بدون شک اما این عملکرد قابلیت بسیار بهتر بودن را دارا است. و اما برای بعد از حادثه، آنچه در سوابق رفتاری دولت‌‎ها بوده است، کند شدن یا باز ایستادن سرعت اقدامات لازم برای بازسازی مناطق است. به مانند سیل سه سال گذشته خوزستان یا زلزله‌های سال‌های گذشته که هنوز هم مشاهده می‌شود بعضی از خانواده‌ها به وضع سابق زندگی‌شان باز نگشته‌اند و این رفتار در بالا بردن دیوار بی‌اعتمادی میان مردم و حاکمیت نقش مهمی را ایفا می‌کند.

بخش دیگری از ماجرا اما مرتبط با نقش مردم بود.

در زمان پیش از وقوع حادثه نیاز به دغدغه‌مندی بیشتر جامعه احساس می‌شد. جامعه‌ای که در یک دهه گذشته سال به سال بیشتر به سمت انفعال در همۀ ابعاد زندگی گرویده است. مطالبات اجتماعی و شهروندی را از دست داده و آن را با احساس نارضایتی و غرولند مجازی جایگزین نموده است. بدون شک جای خالی اهمیت مردم به مسائل زیست‌محیطی و انواع بحران‌های زیست‌محیطی به‌شدت به چشم ‌می‌آید.

فراتر از وکیل دادگستری

محدثه علیمرادی
محدثه علیمرادی
فراتر از وکیل دادگستری

برخی رویدادها در زندگی و روال فعالیت‌های صنفی تأثیرات دوچندانی دارد. از دست دادن بهمن کشاورز حقوقدان برجسته و از وکلای تمام‌عیار کشور در حقیقت ضایعه بزرگی برای جامعه وکالت بود که قطعاً جبران‌ناپذیر است.

بهمن کشاورز، از جهات مختلف در بین وکلا و حقوقدانان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و با توجه به اینکه تسلط بسیار زیادی به جزئیات قوانین و مقررات و احکام قضایی داشت همیشه تلاش می‌کرد تا با یادداشت‌های مطبوعاتی خود سواد حقوقی جامعه را نسبت به مسائل روز از منظر حقوقی افزایش دهد. او کسی بود که نسبت به جامعه مسئولیت اجتماعی بالایی احساس می‌کرد و نقطه بارزی که در شخصیت مرحوم کشاورز مشاهده می‌شد این بود که با نقد مسائل اجتماعی و ارائه راهکارهای حقوقی و منطقی در ارتقای نقش و جایگاه نهاد وکالت در جامعه تلاش اثرگذاری داشت و به‌جرئت می‌توان گفت که وی تأثیر بسزایی در بهبود نگرش عموم جامعه به حرفه وکالت داشت. او در دوره‌هایی ریاست کانون وکلای مرکز و اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران (اسکودا) را بر عهده داشت و بر همین اساس از مشکلات صنفی نهاد وکالت به خوبی آگاه بود و همیشه در دفاع از این نهاد حضوری مؤثر داشت. دانش قضایی بسیار بالا و نیز قلم شیوا و روان ایشان در تمامی یادداشت‌ها و مقالاتی که از وی به‌جا مانده کاملاً ملموس است.

مرحوم کشاورز در حفظ استقلال نهاد و در توسعه علمی این حرفه نقش تعیین کننده و برجسته‌ای داشت و از وی می‌توان به‌عنوان حقوقدانی نام برد که مدافع سرسخت استقلال وکلای دادگستری بود و آن را برای ارتقاء جایگاه وکلای دادگستری در دفاع از حق مردم لازم و ضروری می‌دانست. وی سلامت و علمی بودن حرفه وکالت را همیشه در دستور کار خود داشت و یادداشت‌ها و مقالات و مصاحبه‌های مکرر او در راستای تأکید بر اجرای قانون و عدالت بود که در این خصوص همان‌طور که مشهود بود در کنار انتقادات منصفانه تلاش می‌کرد هیچ‌گاه پا را فراتر از چارچوب‌های قانونی نگذارد. از سیاسی نمودن موضوعات و مباحث حقوقی دوری می‌کرد و به آن تن نمی‌داد و فعالیت‌های رسانه‌ای او در حوزه مباحث حقوقی باعث می‌شد ماهیت و ریشه‌های بسیاری از مسائل اجتماعی و حقوقی به مردم شناسانده شود. این مسائل باعث می‌شد که بهمن کشاورز نه‌تنها به‌عنوان یک وکیل دادگستری که به‌عنوان یک فعال اجتماعی و مدنی که دلسوزانه پی‌گیر مسائل و مشکلات جامعه و یافتن راه‌حل منطقی برای آن‌ها می‌باشد به مردم معرفی شود به‌طوری که ضایعه بزرگ درگذشتش نه‌تنها قلب جامعه حقوقی و وکلا را به درد آورد که موجب تألم خاطر آحاد مردم نیز شد.

از ایشان آثار مکتوب ارزشمندی چون آیین تنظیم قراردادها، آیین نگارش حقوقی، سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت در حقوق ایران و فقه اسلام، بررسی تحلیلی قانون جدید روابط موجر و مستأجر مصوب سال ۱۳۷۶، هنر دفاع در دادگاه‌ها؛ استراتژی و تاکتیک، مجموعه محشای قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵، یادداشت‌های محکمه و بسیاری تألیفات دیگر به جای مانده است...